غزل  غزل ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

قدم به قدم با غزل ژیگولی مامان

یادگاری دخترم

1391/7/30 12:01
نویسنده : naghmebanoo
219 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخی.. چطور مطوری؟

چند روز پیشا رفتم دندون پزشکی... و همون طوری که فکر میکردم شما واسه مامان یه مقدار سوغاتی فرستادی از اون طرف... 

آقای دکتر گفت که چهار تا از دندونام مشکل پیدا کرده و یکیشو درست کرد.... منم که تا حالا دندون درد نکشیده بودم.. و دندون خراب نداشتم خیلی ناراحت شدم و ترسیدم نگران اما چه میشه کرد. میگن خدا وقتی یه چیز خوبی به آدم میده یه سری چیزا از آدم میگیره، شاید دندون من یکی از اون چیزاست که میدم تا تورو به دست بیارم.....

حالا دندونه یه طرف ، دردی که شب کشیدم یه طرف. بابا جونی هم که میخواست دلداریم بده میگفت پس من چی بگم که 3تا دندونام رو باهم درست کردم..... افسوس

به هرحال اینم از یادگاری که واسه مامان گذاشتی که همیشه این روزها رو به یاد داشته باشه......

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

ناهید
30 مهر 91 12:27
اخی مامانی . ای میفهمم چی میگی هیچی بدتر از دندون درد نیست .خیلی بدهههههههههههه


آره خدایی خیلی حس بدی بود.
khale koochike
14 آبان 91 0:31
dookhmale porooo.... vaghti oomadi ba labkhandaye shirinet in dardaro vase mamanit jobran kon.... yadet nareha....


چشم خاله جونم...